Manazir Journal
doi.org/10.36950/manazir.2023.5.10

The Idea of the Just Ruler and Art Patron in Persianate Calligraphy

The Colophons Made by Jaʿfar Baysonqori and Muhammad Hussein Katib al-Sultan Shirazi

Hamid Reza Ghelichkhani

Independant scholar and Calligraphy master, Tehran

ORCID: 0000-0002-4669-455X

How to cite

Ghelichkhani, Hamid Reza. 2023. “The Idea of the Just Ruler and Art Patron in Persianate Calligraphy: The Colophons Made by Jaʿfar Baysonqori and Muhammad Hussein Katib al-Sultan Shirazi.” Manazir Journal 5: 206–26. https://doi.org/10.36950/manazir.2023.5.10.

Abstract

Jaʿfar Tabrizi (1383–1455) is one of the most famous Timurid calligraphers and was the chief of prince Baysonqor’s (1397–1433) library. Under his supervision, some of the most prestigious Herati manuscripts were created. Muhammad Hussein Shirazi (1825-1900) is one of the Qajar calligraphy masters, honored with the title Katib al-Sultan (the King’s calligrapher). He copied some of the most prestigious Persian masterpieces during his lifetime. In the colophons of their numerous manuscripts, both calligraphers praised their respective princes and kings, providing a resource from which one may learn about the ideas of the just ruler as the governor and as the patron of the arts in the Timurid and Qajar periods. In reviewing these colophons, this article aims to identify the idea of kingship, especially in the patronage of the arts of the book and calligraphy, narrated and praised in two different historical and social contexts in the Timurid and Qajar periods; widely considered the golden ages of Persian calligraphy. This study shows how the tradition of patronage did endure for some five centuries.

This article was received on 11 July 2022 and published on 9 October 2023 as part of Manazir Journal vol. 5 (2023): “The Idea of the Just Ruler in Persianate in Art and Material Culture” edited by Negar Habibi.

جایگاه و توصیف پادشاه و حامی هنر در انجامه‌های جعفر بایسنغری و محمدحسین شیرازی کاتب‌السّلطان

چکیده

جعفر تبریزی (حدود ۷۸۵-۸۵۹ ق.) از مشهورترین خوشنویسان دورۀ تیموری است که افزون بر کتابت آثار، به مقام کتابداری بایسنغر میرزا نائل شد و سرپرستی تهیۀ بسیاری از نفایس مکتب هرات زیر نظر او صورت پذیرفته است. محمدحسین شیرازی (زنده در ۱۳۱۸ ق.) از برجسته‌‌ترین خوشنویسان دورۀ قاجار است که به القاب کاتب‌السلطان، کاتب‌الصّداره و مستوفی دیوان اعلی مفتخر شد و بسیاری از آثار معروف ادبیات فارسی را به بهترین شکل ممکن کتابت کرده است. این دو خوشنویس در انجامۀ نسخه‌هایی که کتابت کرده‌اند از پادشاه و شاهزادگان دورۀ خود به‌عنوان بزرگترین حاکمان ایران یاد کرده‌اند و از ایشان با توصیفاتی مفصّل به ستایش پرداخته‌اند. هم‌چنین از جایگاه و اهمیت پادشاه در حمایت و گسترش هنر یاد کرده و خدمات او را برشمرده‌اند.

در این مقاله این دو خوشنویس که نزدیک‌ترین هنرمندان از نظر موقعیت هنری به پادشاه زمان خویش بودند، به‌عنوان نمایندگانی از هنر خوشنویسی دو دورۀ طلایی هنر ایران، یعنی عصر تیموری و قاجار در هرات و تهران انتخاب و معرفی شده‌اند تا اثبات شود که سنّت حمایت حاکمان از تولید آثار هنری از سدۀ نهم تا چهاردهم هجری به مدت پنج سده استمرار داشته است. پس از آن با نقل انجامه‌های آثارِ این دو خوشنویس، به معرفی و چگونگی توصیفاتشان از پادشاه، ارتباطشان با مرکز قدرت و حامی هنری پرداخته شده است. در پایان تصویری که از پادشاه ارائه کرده‌اند و نقش پادشاه در حمایت از هنر کتابت و کتاب‌آرایی در دو دورۀ تاریخی یادشده با هم مقایسه شده است.

واژگان کلیدی

کتابت، خوشنویسی، جعفر تبریزی بایسنغری، محمدحسین کاتب‌السلطان شیرازی. توصیف پادشاه، حامیان هنر.

جعفر بایسنغری

جعفر تبریزی، فرزند علی در حدود سال ۷۸۵ هجری در تبریز چشم به جهان گشود. گویا در دورۀ حکومت جلال‏​الدین میرانشاه (فرزند تیمور) در آذربایجان (۸۰۷-۸۱۰ ق.) به ‌دربار راه می‏یافته است. جعفر تا سال ۸۲۰ خود را «جعفرالحافظ التبریزی» می‏خواند و به حافظِ قرآن بودن خویش افتخار می‌کند. وی در همان زمان سفری به یزد می‌کند (حدود ۸۲۰ ق.) و مدتی در این شهر رحل اقامت می‌افکند. (بیانی ۱۱۵)

با رونق یافتن هنرش تصمیم گرفت تا راهی هرات، پایتخت تیموریان، شود. وی در هرات مورد تشویق و حمایت بایسنغر بن شاهرخ(۸۰۲-۸۳۷ ق.) قرار گرفت و به‌همین مناسبت در بیشتر آثار ۸۲۵ ق. و پس از آن، خود را «جعفرالبایسنغری» معرفی می‏کند. (قلیچ‌خانی٬ درآمدی بر خوشنویسی ایرانی ۱۱۲)

جعفر در زندگی هنری‏‌اش به مقامات ارجمندی همچون کتابداری کتابخانۀ بایسنغر می‏رسد. ریاست کتابخانه را می‌توان مهم‌ترین و کلیدی‌ترین جایگاه هنری دانست؛ چرا که رییس کتابخانۀ شاهی می‌توانست در چگونگی انجام و کیفیت آثار هنری تولید شده، نقش تعیین‌کننده‏ای داشته باشد. انتخاب و نظارت بر کار مُصوِّران، مُذهّبان، وصّالان، قطّاعان، مُجلّدان و... آن هم در هراتِ هنر، مقام شایسته‌ای برای وی بوده است و با مشاهدۀ آثار فراهم آمدۀ این کتابخانه که اکنون برجای است و مراجعه به تذکره‌ها و منابع در می‏یابیم که وی از انجام مسئولیتی چنین خطیر سرافراز بیرون آمده است. (بیانی ۱۱۷)

نسخه‌ای از «عرضه داشت» به خطّ جعفر در مرقّع فاتح (سلطان یعقوب) موزۀ توپ‌قاپی​سرای وجود دارد که گزارش مراحل کار جمعی از هنرمندان کتابخانۀ شاهی است.

جعفر پس از درگذشت بایسنغر تحت حمایت میرزا علاءالدوله، فرزند وی، می‏آید. اگر قطعه‏‌‌ای با رقم: «جعفر ۸۵۹» که در مرقّع مالک دیلمی است را اصیل و از او بپنداریم، وی تا سال ۸۵۹ زنده بوده و بیش از هفتاد سال زیسته است. (بیانی ۱۲۲)

درگذشت بایسنغر (۸۳۷ ق.) برای تمام هنرمندان هرات و بویژه هنرمندان کتابخانۀ شاهی، فاجعه‌ای بزرگ بود. در این میان هنرمندی چون جعفر که به اوج توانایی در ادارۀ کتابخانه و تولید نسخه‌های خطّی رسیده بود و از نزدیکانِ بایسنغر بشمار می‏رفت، بسیار اندوهگین و افسرده گشت. در همان زمان، گروهی از شاعران، تصمیم گرفتند تا سفینه‌ای حاوی مرثیه‏​هایشان را در قالب تسلیت‌نامه‌ای به‌حضور شاهرخ (پدر بایسنغر) ارائه کنند.

در نسخۀ خطّی این سفینه1 که به خطّ نستعلیق ظهیرالدین اظهر است، سروده‌هایی از یازده سخنور کتابت شده که از درگذشت ناگهانی میرزا بایسنغر و از کج‌رفتاری‌های روزگار سخن گفته​اند.

نام ایشان از این قرار است: کمال‌الدین جعفر الشهیر به خطّاط/ مولانا زاهدی/ مولانا جلال کرمانی/ امیرجلال‏​الدین یوسف المشتهر به امیری/ مولانا لطفی/ مولانا ولی/ مولانا آصفی/ مولانا واحدی/ منشی/ مولانا زین‌الدین/ محمد جرده.

تصویر ۱: جُنگ مرثیه‌ها برای بایسنغر، به خطّ نستعلیق اظهر در هرات (نیمۀ نخست سدۀ نهم هجری)، محفوظ در کتابخانۀ ملّی تبریز (ش ۲۹۶۷). عکاسی از مؤلف.

برخی از تذکره‏ها، طبع موزون جعفر را ستوده و اشعاری را از او نقل کرده‌اند و یادآور شده‌اند که تخلّصش «جعفر» بوده است.

مرثیۀ جعفر در سفینۀ یادشده در سوگ بایسنغر از این قرار است و از نظر اصطلاحات خوشنویسی و کتاب‌آرایی بسیار جالب و قابل مطالعه است:2

عرصۀ آفاق را ای چرخ ویران کـرده‌ای3

کعبۀ اقبال را با خاک یکسان کرده‌ای

ماه اوج سلطنت را در حضیض افکنده‌ای

مـهر را از آتش این غم فروزان کرده‌ای

ساختی مصر خراسان را سیه چون ملک هند

خلق را نیلی بسر بر تن سیه زان کرده‌ای

نقد جان شاه عالم در شب ای دزد اجل

برده ای از ترس جان در خاک پنهان کرده‌ای

گرد زلف مشکبارش گرد غم افشانده‏​ای

من چه گویم آنچه با جمعی پریشان کرده‌ای

گر سیه چشمان بگریند از غمش نبود عجب

زانکه بادام سیه در خاک ریزان کرده‌ای

آن محمد خُلق را تا بردی از صدر جلال

چون اویسم در قرن مهجور و حیران کرده‌ای

بایسنغر خسرو ایران و توران درگذشت

سیل اشک ما ز سر بگذشت بشنو سرگذشت

*

شهـریـارا تـا برفـتی از سر اهـل هـنر

شد کتاب صبر مـا اَبـتر، ورق زیـر و زبـر

یافتی از لطف شه هـر کهنه خطّی عمر نـو

بشکند پشتش کنون چون رفت پشتیوان ز سر

از مـرقّع ناله‌ها آید بگوش جـان مـرا

صورت بیجان مگر گشتند از این غم باخبر

خواندن اشعار بی‌معنی شد و صورت حرام

پـادشاه صورت و معنی ز عالم شد مـگر

قـطعۀ یـاقوت دادی قـطعۀ یـاقوت را

صیرفی کو تا شناسد لعل و یاقوت از حَجَر؟

گشت خط منسوخ و صورتگر بجان درمانده

است چون عطا نبود دگر جدول کش از خون جگر

داشتی صد برگ جلد نسخه‌ها از زر کنون

ای مُذهِّب مشکلت از زر نگردد حل دگـر

می‌نویسم جُنگ و دردم می‌شود تر ز آب چشم

کرده‌ام بعد از تو شاها خطّ خود را خوبتر

بر خط جعفر همی‌پاشند زر زان وجه شد

نـام زرّ جـعفری در جـمله عـالم مُشتهر

هر کرا از در بدر نگذاشتی از عـزّ و نـاز

ز آستانت مـانده دور اکنون فتاده دربدر

شد هرات از سیل اشک مردمان رشک فرات

ماه چون در برج آبی کرد ازین منزل سفر

نسخه‌ها رفتند در جلد سیاه از سوگ و درد

بسته بر سر جدول زر هم کبود از لاجورد

*

نیست اکنون درخور ما خوان مهر و

قرص ماه زانکه ما خوانی نمی‌خواهیم بعد از پادشاه

شهریارا هـر کرا از خـاک ره برداشتی

این زمان افکنده بر خاک و بر سر خاک راه

مـن کـه اللهم خَـلّد در قلم آوردمـی

باز گو تـا چون نویسم این زمان طاب ثراه

تـا مُحقّق گشت بـر کُتّاب عالم این خبر

از زبان کلک‌ها نـامد بـرون جـز آه و آه

تـا بتوقیع اجل شد نـامۀ عمرش سجل

حال من چون خط پریشان گشته خط اینک گواه

نسخ و تعلیق از غبار غم نسازد چهره پاک

چون نخوانندش دگر هرگز بـه نزد پادشاه

می‌نوشتم صفحه‏​ای از جُنگ برگشت آن‌ورق

میکنم صد صفحه را اکنون ز دود دل سیاه

باغ شد بی‌آب گویی رفت آب از جو مگر

سروها را خواهم آبی دادن از خون جـگر

*

گر سیه پوشند خلق از ماتم سلطان رواست

جـمله در آب سیه غرقند خاص اهل قلم

چون نویسم فصل از باب غم او در کتاب

سرخ گردد باب و فصلش ز اشک چشمم دمبدم

گشته خـم قد من از درد شهنشه هرگهی

در قـلم آرم الف دالی شود خم چون قدم

گر گلی کم شد ز گلزار جهان آخر چه شد

ور ز درج سلطنت کم شد دری زین هم چه غم

آفـتاب دولـت سلطان اعـظم شاهـرخ

بـاد بـر خلق جهان تابنده از لطف و کرم

شه عـلاءالدوله را در سایۀ ایـن پادشاه

شادمانی بخش چون هستند بـا اِخوان بهم

از بـرای حـرمت روح شهنشاه جـهان

بیش دادی حرمتم شاها گـر از اقران کمم

تا کـه القاب شهنشه را نویسد در کتاب

باد چون جعفر هزارش بنده تـا یوم الحساب

آثار برجای مانده:

در این‌جا نسخه‌هایی از جعفر که تاکنون شناسایی شده و دارای انجامه هستند، به‌ترتیب تاریخی معرفی می شود. پس از آن به معرفی قطعات و رقعه‌هایی که در مرقّعات موجود است، می‌پردازیم. یادآوری می‌کنم که تمام این انجامه‌ها از روی اصل نسخه‌ها یا تصاویرشان، توسط نویسندۀ مقاله خوانده شده است.

۱- کلیات همام تبریزی، کتابت نستعلیق. در کتابخانۀ ملی پاریس (ش sup ۱۵۳۱)

انجامه: «تمت الدیوان بعون‌الله و حُسن توفیقه علی ید العبد الفقیر المحتاج الی رحمه‌الله تعالی جعفر بن علی التبریزی انجح الله آماله فی ثالث صفر ختم بالخیر و الظفر لسنه ستّ عشر و ثمانمائه [۸۱۶]» و نیز: «کتبه الفقیر الحقیر المحتاج الی رحمه‌الله تعالی و غفرانه جعفرالتبریزی الحافظ انجح‌الله آماله فی رابع عشرین جمادی الثانی سنه ست عشر و ثمانمائه [۸۱۶] هجریه نبویه»

۲- خسرو و شیرین نظامی گنجه‌ای، کتابت نستعلیق، در کتابخانۀ انستیتوی زبان‌های شرقی، سن پترزبورگ. (بیانی ۱۲۰)

انجامه: «تمام شد کتاب خسرو و شیرین از گفتار ملیح الکلام نظامی گنجۀ رحمه‌الله علیه فی شهور سنه اربع و عشرین و ثمانمائه [۸۲۴] کتبه المفتقر الی رحمه‌الله الغنی الاکبر، ابن علی، جعفرالبایسنغری تجاوزالله عن سیاته بمحمّد و آله»

تصویر ۲: انجامۀ دیوان حسن دهلوی، به خطّ نستعلیق جعفر بایسنغری در هرات (۸۲۵ هجری)، محفوظ در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی (ش ۴۰۱۷). عکاسی از مؤلف.

۳- دیوان حسن دهلوی، کتابت نستعلیق عالی. در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی٬ تهران (ش ۴۰۱۷)

انجامه: «کتبه العبد المحتاج الی الله الغنی جعفر البایسنغری احسن‌الله احواله فی الدراین فی خامس عشرین و ثمانمایه الهجریه [۸۲۵ ق] بدارالسلطنه هرات حمّیت عن الآفات و البلیات، تم.»

۴- اندرزهایی از اسکندر، کتابت نستعلیق عالی، در کتابخانۀ چستربیتی٬ دوبلین. (Ar ۴۱۸۳)

با انجامۀ: «کتبه جعفر البایسنغری احسن‌الله احواله فی سنه تسع و عشرین و ثمانمایه [۸۲۹]».

۵- گلستان سعدی، کتابت نستعلیق، در کتابخانۀ چستربیتی، دوبلین. (Per ۱۱۹)

نسخه دارای ۸ مجلس نگارگری است و همچون شاهنامۀ بایسنغری، متعلّق به کتابخانۀ بایسنغر بوده است. انجامه: «نمّق هذه السطور و حرّر ذلک الذبور توسلاً الی الحضره العلّیه و توصلاً الی السده السنیه اعنی السلطان الاعظم سلطان سلاطین عالم، مالک رقاب الامم مولی ملوک العرب و العجم، غوث امهدی و غیاث‌الدین من خضعت له ملوک الوری طوعاً و اذعاناً السلطان بایسنغر بهادرخان خلّدالله تعالی ملکه و سلطانه و اوضح علی العالمین بره و احسانه، اقلّ عبادالله الباری جعفرالبایسنغری فی سنه ثلثین و ثمانمائه [۸۳۰] الهجریه، بدارالسلطنه هرات حماها الله تعالی عن الآفات.» (بیانی ۱۲۰)

۶- شاهنامۀ فردوسی در کتابخانۀ کاخ گلستان، تهران (ش ۷۱۶)،

که به شاهنامۀ بایسنغری مشهور شده و دارای ۲۲ مجلس نگارگری است. کتابت نستعلیق، عناوین کوفی تزیینی، ثلث و رقاع بر کاغذ ختایی نخودی رنگ. این نسخۀ ارزشمند در سال‌های ۸۲۹ تا ۸۳۳ تهیه شده است.

انجامه: «قد وقع الفراغ من تحریر هذا الکتاب الشریف الشریف و تسطیر ذلک الرق المنیف باشاره الخان بن الخان سلطان سلاطین العهد و الزمان، حارس ممالک الربع المسکون، مالک رقاب ذوی‌الحرکه و السکون، الذی لم یلمح بمثله الافلاک مادام السمک و السماک، خلاصه ادوار العناصر و الملوان، مظهر لطایف، ان الله یامر بالعدل و الاحسان غیاث السّلطنه و الدنیا و الدین بایسنغر بهادر سلطان خلّدالله تعالی ملکه و سلطانه علی ید العبد الضعیف المفتقر الی رحمه‌الله الباری جعفرالبایسنغری اصلح‌الله احواله فی الخامس من جمادی‌الاولی سنه ثلاث و ثلثین و ثمانمائه [۸۳۳] هلالیه و الحمد لله اولاً و آخراً»

۷- دیوان حافظ، کتابت نستعلیق، در موزۀ آثار ترک و اسلام استانبول.

با انجامۀ: «تم الدیوان بعون الملک المنّان علی ید العبد الفقیر المحتاج الی رحمه‌الله و غفرانه جعفرالبایسنغری احسن‌الله احواله فی الدارین ببلده هراه حماها الله تعالی عن البلیات»

۸- گلشن راز از شیخ محمود شبستری، کتابت نستعلیق. در کتابخانۀ آستان قدس رضوی، مشهد (ش ۱۰۵۷۹).

انجامه: «کتبه العبد الاحقر الافقر جعفرالبایسنغری اصلح‌الله تعالی شانه»

از جعفر قطعات و رقعه‌های بسیاری به‌خطّ نستعلیق و خطوط ششگانه باقی مانده است که در اینجا به اختصار معرفی می‌شود. (بیانی ۱۲۱)

- چهار صفحه از مرقّعی بزرگ در کتابخانۀ دانشگاه توبینگن، آلمان، که در آن هر هفت قلم (نسخ، ثلث، رقاع، توقیع، محقّق، ریحان و شکستۀ تعلیق) را در کنار نستعلیق با نهایت استادی کتابت کرده است. رقم و تاریخ یکی از قطعه‌ها: «خدم بکتابتها الفقیر احقر عبادالله تعالی و احوجهم الی عفوه و غفرانه جعفرالحافظ التبریزی احسن‌‌الله عواقبه فی یوم الاثنین رابع عشر ربیع الثانی لسنۀ عشرین و ثمانمائه [۸۲۰] هجریه نبویه بدار العباد یزد، صانها الله عن الحدثان صاحبه و مالکه حسن بن اسدالله الحسینی اصلح‌الله شأنه»

- قطعه‌ای در مرقّع گلشن در کتابخانۀ کاخ گلستان کتابت نستعلیق، با رقم: «کتبه العبد المذنب جعفرالکاتب تجاوزالله عنه علی طریق واضع‌الاصل علی ابن حسن السلطانی رحمه‌الله بدارالسلطنه هراه حمیت عن الآفات».

- قطعه‌ای به خطّ رقاع عالی با رقم و تاریخ: «خدم بکتابه المفتخر بعبودیه... جعفرالکاتب التبریزی احسن‌الله آماله فی اوائل ربیع الاخر سنه اثنی و عشرین و ثمانمایه [۸۲۲ ق]» در مجموعۀ ابوالعلاء سودآور.

- قطعه‌ای به قلم نستعلیق که صفحۀ آخر جُنگ اشعار بوده و دارای دو رقم و تاریخ است: «کتب هذه السفینه الفقیر الرّاجی الی رحمه‌الله تعالی و غفرانه جعفرالبایسنغری احسن‌الله احواله فی الدارین فی سنه سبع و عشرین و ثمانمایه [۸۲۷ ق] بدارالسلطنه هرات حماها الله تعالی عن الافات» و «کتب هذه المجموعه و انا الفقیر الراجی الی رحمه‌الله تعالی و غفرانه جعفرالبایسنغری احسن‌الله احواله و انجح بالخیر و السعاده آماله فی سنه سبع و عشرین و ثمانمایه [۸۲۷ ق] بدارالسلطنه هرات حماها الله تعالی عن الآفات و البلیات» در موزۀ ملّی ایران.

- عرضه‌داشت به خط نستعلیق در مرقّع سلطان یعقوب (فاتح) در موزۀ توپ‌قاپی سرای استانبول (ش H 2153-98A).

هم‌چنین قطعه‌هایی در مرقّعات موجود در موزۀ توپ‌قاپی استانبول به قلم‌های ثلث، نسخ، رقاع، ریحان، توقیع، شکستۀ تعلیق و نستعلیق، که تاریخ کتابت بسیاری از آنها میان ۸۲۰ تا ۸۳۳ ق است. با این رقم‏‌ا:

- کتبه العبد الفقیر الحقیر المحتاج الی رحمه‌الله تعالی و غفرانه جعفرالتبریزی فی سنه ثلث و ثلثین و ثمانمائه [۸۳۳] من الهجره النبویه.

- مشقه جعفر فی سنه تسع و خمسین و ثمانمائه [۸۵۹ ق]

- کتبه جعفرالبایسنغری

- کتبه جعفرالتبریزی... فی سنه ثلاث و ثلثین و ثمانمائه [۸۳۳ ق]

- خدم بکتابتها ... جعفرالبایسنغری

- مشقه العبد ... جعفرالبایسنغری

- کتبه اضعف عبادالله تعالی و احوجهم الی عفوالله و غفرانه جعفرالبایسنغری حامداً لله تعالی علی نعمه و مصلیاً علی نبیه محمد و آله الطاهرین.

- فی مدح السلطان الاعظم و الخاقان الاعدل الاکرم معز الحق و السلطنه و الدنیا و الدین غیاث الاسلام و المسلمین بایسنغر بهادرخان خلّدالله ملکه و سلطانه خدم بکتابتها الفقیر الی الله الغنی جعفرالبایسنغری عفاالله عنه.

- کتبه اضعف عبادالله تعالی جعفرالتبریزی احسن‌الله احواله فی الدارین فی سنه ثلاث و ثلثین و ثمانمائه [۸۳۳].

- اللهم متّع و خلّد دوله السلطان ابن السلطان ابن السلطان ابن السلطان جلال السلطنه و الدنیا و الدین علاء الاسلام و المسلمین خلّدالله تعالی شأنه اللهم ایّد دوله السلطان الاعظم علاءالدوله خلّد ملکه، کتبه جعفرالبایسنغری.

- برسم خزانه الکتب ... بایسنغر بهادرخان... خدم بکتابتها العبد الغریب الغریق فی بحارالفراق و الحریق بنارالاشتیاق جعفرالتبریزی ختم‌الله، آماله بالخیر و الحسنی فی سنه ثلاث و ثلثین و ثمانمائه [۸۳۳] الهجریه النبویه.

- کتبه اضعف عبادالله تعالی و احوجهم الی عفوالله و غفرانه جعفرالبایسنغری احسن‌الله عواقبه بالحسنی.

- کتبه العبد المحتاج الی رحمه‌الله و غفرانه جعفر عفاالله عنه.

- کتبه العبد جعفر فی سنه ثلثین و ثمانمائه [۸۳۰].

- کتبه العبد المذنب المحتاج الی رحمه‌الله و غفرانه جعفرالتبریزی تجاوزالله عن سیاته بالنبی محمد و آله

- کتبه جعفرالتبریزی البایسنغری

- کتبه العبد جعفر عفاالله عنه

- مشقه العبد الفقیر الحقیر جعفر تجاوزالله عن سیاته بمحمد و آله.4

محمدحسین شیرازی

محمدحسین را آن‌گونه که باید نمی‏​شناسیم؛ با این حال وی اطلاعات بسیاری را در انجامۀ آثارش آورده است که ما را در شناسایی زندگی‏ هنری‌اش یاری می‏کند. وی در اواخر نیمۀ اول سدۀ سیزدهم در شیراز چشم به جهان گشود. پدرش حاج محمدعلی تاجر شیرازی و مادرش دختر حاجی میرزا محمد تاجر شیرازی بوده است. (بیانی ۶۸۹)5 بنا به نوشتۀ خویش6 در ایام جوانی پس از این که خطّش سر و سامانی یافته به تهران آمده است و توسط یکی از خاصّان دربار به نزد ناصرالدین شاه شرفیاب شده و اوراقی از مثنوی مولوی را که در حال کتابت بوده به شاه عرضه داشته است. شاه نیز از هنر وی تمجید و او را به تکمیل مثنوی مأمور می‏کند. این اتفاق در سال ۱۲۷۹ رخ می‏دهد و بنابر انجامۀ دیوان حافظ7 که در ۱۲۷۹ کتابت کرده است، از همین سال ملقّب به «کاتب الحضرت ‏السّلطانی» می‏گردد. بنابر رقم‏هایش وی در سال ۱۲۷۴ ق. «کاتب الصّداره»8 و در ۱۲۷۵ ق. ملقّب به «کاتب السّلطان»9 شده است و در حدود چهل سالگی به بالاترین افتخارات دورۀ خویش دست یافته است.

چنانچه وی نخستین اثر تاریخ‌دارش10 (سال ۱۲۶۰ ق.) را در حدود بیست سالگی نوشته باشد، در ۱۲۷۹ در حدود چهل سالگی و دورۀ پختگی خویش بوده و ناصرالدین شاه به وی دستور کتابت دیوان شاعران ترکستان (سبک خراسانی) را داده است. محمدحسین در انجامۀ دیوان منوچهری دامغانی11 اظهار داشته که این وظیفه را به سال ۱۲۸۴ ق. در بهترین شکل ممکن به پایان برده است.

محمدحسین در شمار پُرکارترین کاتبان نستعلیق قرارداد و خوشبختانه بسیاری از آثارش12 امروزه شناخته و معرفی شده است. با توجه به تاریخ آثار وی پیداست که وی بیش از پنجاه سال به کتابت اشتغال داشته است و پُرکارترین سال‌های آفرینش آثارش ۱۲۷۲ تا ۱۲۸۴ ق. است و در اواخر دورۀ ناصرالدین شاه که به میان سالی رسیده، قدری کم کارتر شده است و در‏ نخستین سال‌های سلطنت مظفرالدین شاه کاتب مقرّر بوده است. بنابر تاریخ آخرین اثر محمدحسین در ۱۳۱۸ درمی‌یابیم که دست‏​کم تا این سال در تهران می‌زیسته است و شوربختانه از تاریخ دقیق درگذشت و مزار وی اطلاعی ‏در دست نیست. در نتیجه محمدحسین در میان سال‏های ۱۲۶۰ تا ۱۳۱۸ نزدیک به شصت سال به کتابت حرفه​‌ی نستعلیق اشتغال داشته و حدود هشتاد سال زیسته است و این ابیات که در انجامۀ یکی از آخرین آثارش نوشته، حسب‏ حال کهنسالی خویش است:

تا بُوَدم زنده در آفاق نام     تـا بُوَدم شفقت شه دستگیر

مشق قلم همچو کمان کرد خـم     عـاقبتم قـامت مـانند تیر

شهرت مُلک من و شمشیر شاه هر دو شد از لطفِ حق آفاق‌گیر13

محمدحسین انجامه‌های برخی از آثارش را کوتاه و کاملاً بر مبنای سنّت​ای کتابت بسان دیگر کاتبان نگاشته است؛ این دسته از آثارش شامل مرقّعاتی چون مناجات‏‌امۀ خواجه عبدالله است. وی در بیشتر کتابت‏‌ای پُرکارش، بر خلاف سنّت معمول کاتبان، به انجامه‌های مفصّل دست زده است و در آنها اطلاعات و نکات سودمندی را بیان کرده است.

محمدحسین شیرازی از معدود خوشنویسانی است که در انجامۀ نسخه‌ها، نکات و توضیحات بسیاری دربارۀ خود ارائه کرده است و به یقین می‌دانسته که بهترین و ماندگارترین محل برای بیان افکار و احساساتش چنین صفحه‌ای از روزگار است. از نثرهایی که در انجامۀ نسخه‌های گوناگون که گاه چند صفحه را در برمی‌گیرد، به راحتی می‌توان دریافت که قلمی جذّاب و پخته دارد و افزون بر ادب فارسی، در ادب عرب نیز تبحّر و تسلّط لازم برای یک هنرمند را دارد. از جمله نکاتی که از آثارش برمی‏آید این است که خود را مدیون دربار قاجار می‌داند و از این که شاه در «بضاعت مزجاه او بعین عنایت نظر فرموده و متحلّی بزیور قبول آن درگاه شده» (محمدحسین شیرازی ۳۲) بسیار خرسند است و به این که «در میان ارباب این صنعت بمزید اعتبار استظهار جوید» (همان ۲۸) فخر و مباهات بسیار می‌کند. از آثاری که پیش از ۱۲۷۹ کتابت کرده مستفاد می‌شود که همچون بیشتر خوشنویسان، علاقۀ وافری به ورود در حلقۀ کاتبان سلطان داشته و امیدوار بوده است که دیوان پادشاه را کتابت کرده تا «شاید از برکت انفاس همایون چون در محضرش تحفه بری خود را از محنت و رنج بری بداری» (همان۲۰) و پس از نایل شدن به این افتخار، تا پایان عمر این رابطه را هر چه بیشتر و مستحکم‌تر حفظ کرده است و در اواخر عمر افزون بر «کاتب ‏السّلطان»، از لقب «مستوفی دیوان اعلی»14 نیز در رقم‌های خویش بهره برده است.

آثار برجای مانده

محمدحسین شیرازی در شمار کاتبان پُرکاری قرارداد که توفیق الهی سبب ماندگاری بسیاری از آثارش گشته است. از آنجا که بیشتر آثار محمدحسین درکتابخانه‌ها، موزه‌ها و مجموعه‌داران معتبر جای دارد، خوشبختانه بسیار سالم و به دور از آفات باقی مانده‌اند. با توجه به تاریخ آثار وی پیداست که وی بیش از پنجاه سال به کتابت اشتغال داشته است و عیار آثارش فراز و فرود چندانی نداشته است.

در اینجا آثاری را که شناسایی کرده و دیده ام، به ترتیب تاریخی معرفی می‏کنم و بخش‌هایی از متن انجامه‌های مفصّل او را نیز ارائه کرده‌ام. یادآوری می‌کنم که تمام این انجامه‌ها از روی اصل نسخه‌ها یا تصاویرشان، توسط نویسندۀ مقاله خوانده شده است.

۱- خُلد برین از محمد یوسف والۀ قزوینی. کتابخانۀ کاخ گلستان٬ تهران (ش ۵۷۹). کتابت نستعلیق به دستور حاج میرزا آقاسی، انجامه: «حسب الامر قدر قدرگردون ... الحاج میرزا آقاسی ادام الله ... این کتاب مستطاب باختتام پیوسته علی ید الاقل العباد محمدحسین شیرازی فی عشر آخر صفر المظفر فی سنه ۱۲۶۰»

۲- مخزن‌الاسرار نظامی، کتابت نستعلیق. کتابخانۀ دانشگاه استانبول (ش ۴۶۶). انجامه: «بجهت پیش‌کش ... اعتمادالدوله العلّیه العالیه و اعتضادالسلطنه ... میرزا آقاخان نوری صدر اعظم ... سمت تحریر یافت ... کتبه العبد محمدحسین الشیرازی غفرالله له ۱۲۷۱»

۳- دیوان ناصرالدین شاه قاجار، کتابت نستعلیق. کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، تهران (ش ۵۰۹۸).

انجامه: «هو العزیز از آنجا که مضمون این اشعار آبدار از مکنونات صدف خاطر حضرت شهریار تاج‏دار جهان‌مدار در قالب عباراتی ... بخاطر فاتر این قاصر محمدحسین شیرازی که مدتی عمر خود را مصروف صنعت خط نموده تا از میان این فرق، گوی مسابقت ربوده چنین رسید که حیف باشد با این همه رنج، تحصیل گنج سعادت ننمایی این معانی بکر که بیرویّت و فکر از طبع همیون صادر آمده بهتر آنکه بحجلۀ خط نیک نیز آرایش یابد شاید از برکت انفاس همایون چون در محضرش تحفه بری خود را از محنت و رنج بری بداری از حُسن تربیتش محطّ مرحمت شایان و مهبط عواطف نمایانت فرماید و الحمد لله علی اتمامه و الشکر علی انعامه حرّره فی شهر جمادی‌الاول ۱۲۷۲»

۴- المختصر فی معرفه التقاویم، کتابت نستعلیق. مدرسۀ منصوریه15، شیراز.

انجامه: «محمدحسین شیرازی ابن حاج محمد در ۶ ذیحجۀ ۱۲۷۲» در

۵- مناجات خواجه عبدالله انصاری، کتابت نستعلیق. موزۀ رضا عباسی، تهران. انجامه: «کتبه العبد المذنب محمدحسین الشیرازی غفر له ۱۲۷۳»

تصویر ۳: انجامۀ رساله، به خطّ نستعلیق محمدحسین شیرازی در تهران (۱۲۷۴ هجری)، محفوظ در کتابخانۀ ملّی ملک (ش ۵۲۴). عکاسی از مؤلف.

۶- صناعات از میرفندرسکی16، کتابت نستعلیق، دانشکدۀ الهیات دانشگاه فردوسی (ش ۲/۴۵۲)، مشهد. : با انجامۀ: «محمدحسین شیرازی در ۲۵ ذیقعدۀ ۱۲۷۴ ق.»

۷- مرقّع، شامل اشعاری در مدح پادشاه. کتابخانۀ کاخ گلستان، تهران (ش ۱۴۸۹).

با انجامۀ: «الفقیر الحقیر المذنب بندۀ درگاه خلایق پناه محمدحسین الشیرازی غفر له ۱۲۷۴»

۸- مناجات خواجه عبدالله انصاری، کتابت نستعلیق. کتابخانۀ کاخ گلستان، تهران (ش ۱۴۹۳). با انجامۀ: «العبد المذنب بندۀ درگاه خلایق پناه محمدحسین الشیرازی ۱۲۷۴»

۹- اخلاق ناصری، به‌خطّ نستعلیق، دانشکدۀ الهیات دانشگاه فردوسی (ش ۱/۴۵۲)، مشهد.

با انجامۀ: «محمدحسین شیرازی در ۲۵ ذیقعدۀ ۱۲۷۴ ق.»

۱۰- رساله، در کتابخانۀ ملّی ملک، تهران (ش ۵۲۴) که در حاشیۀ صفحۀ انجامه، نام «میرزا آقاخان نوری»17 نوشته شده است. با انجامۀ: «هو الفرد برحسب حکم و فرمان رونق‌افزای ملک و ملت ... جناب جلالت‌مآب اشرف ارفع امجد افخم صدراعظم دام اقباله العالی، بید اقل بندۀ درگاه محمدحسین شیرازی در شهر جمادی‌الاول سمت تحریر پذیرفت سنه ۱۲۷۴»

۱۱- مناجات خواجه عبدالله انصاری، کتابت نستعلیق. در کتابخانۀ آقای دکتر اصغر مهدوی. با انجامۀ: «بجهت پیش‏کش جناب جلالتماب ... مستوفی الممالک دام اجلاله العالی، فقیر کاتب الحضره السّلطانی محمدحسین الشیرازی تحریر نمود ۱۲۷۵»

۱۲- دستورالوزاره و سیرالملوک18 از خواجه نظام الملک توسی. در کتابخانۀ ملی ایران (۱۸۶۹۲). کتابت ممتاز نستعلیق. انجامۀ دستورالوزاره: «قد ختم الکتاب بعون الملک الوهّاب از آنجا که خواجۀ ایران و ... جناب جلالت‌مآب ارفع امجد اشرف اکرم اعتمادالدوله العلیه العالیه صدراعظم میرزا آقاخان لازال مؤید الاحیاء الدین و نصر المجاهدین ... غلام فدویرا که برآوردۀ حضرتم و پروردۀ نعمت و بدولت قربت سرافرازم و بشرف وفادت از دیگران ممتاز، احضار نموده بنگارش این کتاب مستطاب مأمور فرمودند و این بنده احراز الحقوق النعمه و احتراز العقوق النقمه بعد از قلیل مدتی از عهدۀ این کار تفصّی جست. امید که مقبول طبع مهر مآثر شده بر قلم نفایه و رقم پیمایۀ فقیر پردۀ عفو و اغماض فرو پوشند و انا العبد المذنب کاتب‌الصّداره محمدحسین الشیرازی غفرالله له فی شهر شوال سنه ۱۲۷۴».

انجامۀ سیرالملوک: «تم کتاب سیرالملوک بعون الملک المعبود ... جناب جلالتمآب امجد ارفع افخم اعتمادالدوله صدراعظم میرزا آقاخان دام بقاؤه و زید فی العزّ ارتقاؤه ... بندۀ فدویرا که ربیب نعمت و صنیع حضرتم بنگارش این کتاب مأمور فرمود. بندۀ فدوی احراز الحقوق النعمه و احتراز العقوق النقمه حسب الاستطاعه و علی قدر الطافه در اندک زمان از عهدۀ اینکار تفصّی جست. امید که بمقتضای کرامت ذاتی و سماحت جبلّی بر قلم بیمایه و رقم نفایۀ این فقیر خرده نگیرند و عذر قلّت بضاعت و عدم استطاعت بپذیرند و انا العبد المذنب کاتب‌الصّداره محمدحسین الشیرازی عفی عنه تحریراً فی شهر ذی الحجه الحرام ۱۲۷۴.

۱۳- نی‏‌نامۀ جامی. در کتابخانۀ ملی ملک، تهران (ش ۵۲۴). گویا این اثر مشقِ نقلی از نی‌نامه‏ای به خطّ میرعلی الکاتب است (در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران)19 که در سال ۹۴۰ ق. کتابت شده است. با انجامۀ: «بجهه پیشکش بزم حضور خواجۀ ایران و قدوۀ جهان فخر اسلاف و شرف اخلاف مطلع اقبال و مطمح آمال جامع بخت و هنر صاحب اصل و گوهر رضی‏‌لدوله و صفی‌الملّه جناب جلالتمآب امجد اکرم امین‌الدوله العلیه العالیه [فرخ‌خان20] سمت تحریر پذیرفت ... و انا العبد المذنب محمدحسین الشیرازی سنه ۱۲۷۵».

۱۴- شش دفتر مثنوی مولانا، کتابت نستعلیق. در کتابخانۀ کاخ گلستان، تهران (ش ۶۸۱). با انجامۀ: «یکچند در محروسۀ شیراز که شیرازۀ آبادش بدست حوادث مگسلاد بندۀ خاکسار بر حسب شوق فطری عنان همت بتحصیل خطِّ نستعلیق معطوف داشت و اوقات شبانه روزیرا بتکمیل این فن شریف مصروف تا قلمم از بنان سوده گشت و بنانم از قلم فرسوده پس از یکچند که مداد و لیقه‌ام رام دست و سلیقه شد و ناظران بر نقش قلمم تحسین کردند و مطالعان بر حُسن رقمم آفرین گفتند با خود گفتم اگرچه در نظر قاصر این صور از جمالی و این نقوش خالی از کمالی نیست ولی تحدید این کم و کیف را حکیمی خبیر باید و تعیین این نقد و زیف را ناقدی بصیر پس صفحۀ چند از کتاب مثنوی مولوی نگاشته دل بر کربت غربت نهادم و راه دارالخلافۀ باهره پیش گرفتم و همّت برآن گماشته که این قطره را بدریا پیوندم و این ذرّه را بخورشید رسانم تا در ضمن معاشرت اصناف ناس یکی از خاصان درگاه آسمان جاه متعهد شد که اوراق مسطور را بملاحظۀ علّیه رساند و باین وسیله اگر مقتضی شد این ذرّه را در مقابلۀ آفتاب عالم‏تاب بدارد تا روزی بپایمردی آن مقرّب درگاه کیوان​جاه این خاکسار را کلاه افتخار بآسمان رسیده شرف خاکبوس حضور آفتاب ظهور دست داد و اعلیحضرت آسمان بسطت خلاصۀ دودمان سلطنت کبری و نقاوۀ خلافت عظمی وارثِ تخت جم حامی ملک عجم افضل من لبس التاج و اعدل من جلس علی السریر السلطان ابن السلطان ابن السلطان و الخاقان ابن الخاقان ابن الخاقان شاهنشاه عالم پناه ولی النعم کل ممالک محروسۀ ایران ناصرالدین شاه قاجار لازال مؤید الرفع قواعد الانصاف و هدم اساس الاعتساف، این خاکسار جان نثار را بعد از تحسین و سرافرازی ملوکانه بصنوف عطیّات به بیان کرامت ترجمان مخاطب فرموده به تتمیم این کتابم مأمور فرمودند و این بنده برحسب حکم محکم شاهانه و امر نافذ خسروانه وجود نابود خود را بملازمت نگارش موقوف و اوقات شبانه روزیرا بمواظبت کتابت مصروف داشت ... و انا العبد کاتب الحضره السّلطانی محمدحسین الشیرازی غفرالله ذنوبه و سترالله عیوبه تحریراً فیشهر رمضان المبارک سنه ۱۲۷۹» .

۱۵- دیوان حافظ در کتابخانۀ دکتر اصغر مهدوی، کتابت نستعلیق. با انجامۀ: «بر حسب فرمودۀ سرکار جلالت دستگاه ... میرزا محمدشفیع مستوفی شیرازی21 دام اجلاله و اقباله نوشته شد و انا العبد کاتب الحضره السّلطانی محمدحسین الشیرازی غفرالله ذنوبه و ستر عیوبه سنه ۱۲۷۹».

۱۶- گلستان سعدی، کتابت عالی نستعلیق. کتابخانۀ کاخ گلستان، تهران (ش ۱۴۴۶). با انجامۀ: «... و عوام آمده و قلم شوقش از ادای اینخدمت زمانی خستگی و کلال نه‌پذیرد و دست و لوعش از استدامۀ اینطاعت آنی قرار و آسایش نگیرد تا در این ایام که آخر فصل ربیع و گلستانست کتاب گلستانی باتمام رسانید ... و انا العبد کاتب الحضره السّلطانی محمدحسین شیرازی که بر حسب امر اقدس همایون بتعلیم خطّ شاهنشاه‏زادۀ اعظم اجل افخم نایب السّلطنه العلّیه روحی فداه سرافرازم شهر ذی‏حجّه ۱۲۸۰.»

۱۷- تاریخ نخجیر ناصری، در کتابخانۀ کاخ گلستان، تهران (ش ۸۴۲). کتابت جلی ممتاز، با انجامۀ: «و انا العبد کاتب الحضره السّلطانی محمدحسین شیرازی فی شهر ذی‏قعدۀ سنه ۱۲۸۲».

۱۸- دیوان حافظ، کتابت عالی نستعلیق در کتابخانۀ دکتر اصغر مهدوی. با انجامۀ: «چون این بنده عمر خود را همواره مصروف خطّ نستعلیق داشته و بعون الله و تأییده پایۀ این فن را بجایی رفیع گذاشته که در نظر همۀ ارباب این صنعت، خطّ این بی‌بضاعت زیور کمالی تمام یافته و تمام آنگه شود بحقیقت که پسندیده آید در حضرت ... مستوفی‌الممالک ... و این بندۀ درگاه را بین الامثال مفتخر نمایند. حرّره و انا العبد الجانی کاتب الحضره السلطانی محمدحسین شیرازی غفرالله له فی شهر ذی‏حجه الحرام سنه ۱۲۸۳».

تصویر ۴: انجامۀ مثنوی مولانا، به خطّ محمدحسین شیرازی (۱۲۷۹ هجری)، محفوظ در کتابخانۀ کاخ گلستان (ش ۶۸۱). عکاسی از مؤلف.

۱۹- دیوان منوچهری دامغانی و عنصری بلخی در کتابخانۀ کاخ گلستان، تهران (ش ۴۲۹). کتابت عالی نستعلیق. با انجامۀ: «هوالعزیز چون پادشاه جمجاه مالک رقاب امم وارث دیهیم جم غیث‌الندی غوث‌الوری فلک الهمم لیث الوغا بدرالدجی ملک الامم رتبت افزای تخت کیهان خدایی شکوه اندوز قاعدۀ فرمان‏روایی باسط بساط عدل و انصاف ماحی رسوم جور و اعتساف مشیّد أساس ملک و دین ظلّ‌الله فی الارضین شاهنشاه گردون بارگاه نامدار السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان ناصرالدین شاه قاجار لازال منصوراً بنصرالله و مؤید بتأییده همواره در بضاعت این بندۀ درگاه بنظر مرحمت و تشویق دیده و بعنایت رجوع خدمت سرافراز فرموده‌اند؛ لهذا خطِّ این بی بضاعت زیوری تمام یافته و بکسوتی شاهدانه در نظر خاص و عام جلوه‌گر آمده سزد که باین موهبت سر افتخار باوج ماه رساند و در میان ارباب این صنعت بمزید اعتبار استظهار جوید چنانکه امر همایون در حق این بنده باستکتاب دواوین شعرای ترکستان شرف نفاذ یافته بود و بندۀ درگاه آسمان جاه این خدمت را بانجام رسانید و لله المنه و التأیید و انا العبد کاتب الحضرت السّلطانی محمدحسین شیرازی فی شهر ذی حجّه الحرام سنه ۱۲۸۴.

۲۰- ترجمۀ فارسی قرآن کریم، در کتابخانۀ کاخ گلستان، تهران (ش ۹۰). خطّ نستعلیق کتابت جلی ممتاز. با انجامۀ: «چون پادشاه جمجاه ... ناصرالدین شاه قاجار ... همواره در بضاعت این بندۀ درگاه بنظر مرحمت و تشویق دیده و بعنایت رجوع خدمت سرافراز فرموده‌اند لهذا خطّ این بی‌بضاعت زیوری تمام یافته و بکسوتی شاهانه جلوه‌گر آمده سزد آنکه باین موهبت سر افتخار باوج ماه رساند و در میان ارباب این صنعت بمزید اعتبار استظهار جوید چنان که امر همایون در حق این بنده باستکتاب ترجمۀ کلام‌الله مجید شرف نفاذ یافته بود و بندۀ درگاه آسمان‌جاه، این خدمت را بانجام رسانید ... و انا العبد کاتب الحضرت السّلطانی محمدحسین الشیرازی غفر ذنوبه و ستر عیوبه سنه ۱۲۹۰» .

۲۱- کلیله و دمنۀ بهرامشاهی در کتابخانۀ ملّی ملک، تهران (ش ۵۹۶۲). کتابت ممتاز خطّ نستعلیق. با انجامۀ: «لاجرم بندۀ فدوی و خانه‌زاد معنوی محمدحسین شیرازی ملقّب بکاتب السّلطانرا که پروردۀ ایندولت قضا صولتست و برآوردۀ این حضرت سپهر خضرت و از اوایل عمر بسمت معلمی و مشّاقی نیابت سلطنت باقی سرافرازی داشته و اکنون نیز در ملازمت خدمت دفتر انشاء دستگاه والا درایت مفاخرت افراشته دارد ... امید که نیک یابد در نظر عاطفت اثر حضرت خداوندزادۀ جهانیان بمضمون فتقبلها ربها بقبول حسن شرف قبول یابد تا مگر نام این بنده نیز در ظل دولت پاینده بر روی روزگار باقی و زنده بماند و کان ذلک فی شهر رمضان المبارک سنه ۱۲۹۵».

۲۲- سفرنامۀ سوم ناصرالدین شاه به قم، در کتابخانۀ آستان قدس، مشهد (ش ۱۰۴۲۹). کتابت خطّ نستعلیق. با انجامۀ: «بر حسب امر قدر قدر حضرت مستطاب شاهنشاهزادۀ اعظم باذل دریادل نایب السّلطنه امیرکبیر و وزیر جنگ روحنا فداه به بنان خانه‌زاد دولت جاویدنشان کاتب الحضره السّلطان محمدحسین الشیرازی غفر له سمت تحریر پذیرفت فی شهر رجب المرجب سنه ۱۳۰۰».

۲۳- مفتاح الفتوح، در کتابخانۀ ملی ملک، تهران (ش ۵۵۷۲) .کتابت خطّ نستعلیق. با انجامۀ: «چون در این سال فرخنده فال خجسته مآل که سال طلوع کوکب سلطنت و اجلال و درخشیدن نیّر فتح و اقبال و سنه مبارکۀ میلاد سعادت بنیاد یگانۀ دِرج سلطنت و شهریاری و ... امیرزادۀ اسعد اکرم فتحعلی​خان طوّل‌الله عمره و ادام‌الله ایام شوکته میباشد ... این چاکر آستان عدالت بنیان کاتب الحضره السّلطان محمدحسین شیرازی آن قصاید و اشعار را مدوّن ساخت و مُسمّی بمفتاح الفتوح نمود».

۲۴- الهی نامه، در کتابخانۀ کاخ گلستان، تهران (ش ۱۴۸۳). کتابت خطّ نستعلیق. با انجامۀ: «العبد المذنب الراجی کاتب الحضرت السّلطان محمدحسین شیرازی غفر ذنوبه و ستر عیوبه فی دارالخلافه طهران سمت تحریر پذیرفت سنه ۱۳۰۴».

۲۵- مناجات خواجه عبدالله انصاری، در کتابخانۀ آستان قدس، مشهد (ش ۱۰۵۶۰). کتابت خطّ نستعلیق. با انجامۀ: «... الفقیر الحقیر المذنب کاتب الحضرت السّلطان محمدحسین شیرازی غفر ذنوبه و ستر عیوبه فی دار الخلافه طهران سمت تحریر پذیرفت سنه ۱۳۰۵».

تصویر ۵: انجامۀ کلیله و دمنه، به خطّ نستعلیق محمدحسین شیرازی (۱۲۹۵ هجری)، محفوظ در کتابخانۀ ملّی ملک (ش ۵۹۶۲). عکاسی از مؤلف.
تصویر ۶: انجامۀ مفتاح الفتوح، به خطّ محمدحسین شیرازی (بدون تاریخ)، محفوظ در کتابخانۀ ملّی ملک (ش ۵۵۷۲). عکاسی از مؤلف.

۲۶- احوال سلطان محمود غزنوی تألیف عباسقلی سپهر، در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی (ش ۲۲۶۸). کتابت خطّ نستعلیق. با انجامۀ: «بندۀ درگاه آسمان جاه را که خطّ نستعلیق زیور کمال پذیرفته کسوتی شاهانه و بدیع پوشیده پرورده و برآوردۀ این دولت قضا صولت بر قابلیت و استعداد و حسن سلیقۀ او حمل نتوان کرد بلکه خداوند جهان ... مظفرالدین شاه قاجار در بضاعت مزجاه او بعین عنایت نظر فرموده و متحلّی بزیور قبول آن درگاه شده باستکتاب این کتاب امر و مقرّر فرمودند ... بنا بامر المأمور معذور انجام داد مگر باشد که روزی نظری در این کتاب فرمایند و کمترین بندۀ درگاه کیوان‌جاه را بمراحم ملوکانه سرافراز و محظوظ فرمایند تا بندۀ جان‌نثار را کلاه افتخار به اوج ماه رسد و مزید و اعتبار بین الاماثل و الاشباه شود ... و انا العبد الکاتب الحضرت السّلطانی محمدحسین شیرازی مستوفی دیوان اعلی غفر ذنوبه و ستر عیوبه فی سنه ۱۳۱۶ ...».

۲۷- مرقّع اشعار منسوب به خیام در کتابخانۀ ملّی ایران به قلم کتابت نستعلیق عالی با انجامۀ: «العبد کاتب السّلطان محمدحسین شیرازی غفر ذنوبه و ستر عیوبه ۱۳۱۷».

هم‌چنین قطعه‌ها و سیاه‌مشق‌های بسیار22 در مجموعه‌های دولتی و خصوصی.

روایت خوشنویسان از پادشاه

جعفر تبریزی و محمدحسین شیرازی هر دو از استادان نامدار و طراز اول دورۀ خود بودند. در نیمۀ نخست سدۀ نهم هجری، شاهرخ گورکانی هنوز زنده بود و در اصل فرزندش، بایسنغر، نمایندۀ او در هرات بود، با این‌حال رفتار جعفر با بایسنغر کاملاً همانند یک پادشاه23 است و از آنجا که بایسنغر خوشنویس و حامی هنرمندان است، به‌شایستگی مورد ستایش او قرار گرفته است. آوردن القاب از نخستین سده‌های دوران اسلامی، آیین و قواعدی داشته است. در کتاب‌های دستور منشآت و ترسّل، چگونگی خطاب قرار دادن و دعا کردن پادشاه و هریک از ارکان دولت بیان شده و برای نمونه در آیین دبیری آمده است که «در القاب، برترین درجتی آن است که به دین بود، آنگاه به اسلام، آنگاه به ملوک و سلاطین، آنگاه به دولت، آنگاه به ملک ... در خطاب و القاب از برترین درجه ابتدا کردن و بر ترتیب نزول کردن تا به آخر» (میهنی ۱۱) و در برخی از کتاب‌ها همچون دستورالکاتب فی تعیین المراتب، انواع القاب سلاطین دسته‌بندی و بیان شده است. (شمس منشی ۷۱)

جعفر در اشعار و انجامه‌هایش از بایسنغر با این اسامی، القاب و توصیفات یاد می‌کند:

ماه اوجِ سلطنت. محمد خُلق. خسرو ایران و توران. سلطان. شهنشاه جهان. القاب شهنشه. السلطان الاعظم، سلطان سلاطین عالم، مالک رقاب الامم، مولی ملوک العرب و العجم ... سلطان بایسنغر بهادرخان، الخان به الخان سلطان سلاطین العهد و الزمان، حارس ممالک الربع المسکون، مالک رقاب ذوی‌الحرکه و السکون، الذی لم یلمح بمثله الافلاک مادام السمک و السماک، خلاصه ادوار العناصر و الملوان، مظهر لطایف، ان الله یامر بالعدل و الاحسان غیاث السلطنه و الدنیا و الدین بایسنغر بهادر سلطان. السلطان الاعظم و الخاقان الاعدل الاکرم معز الحق و السلطنه و الدنیا و الدین غیاث الاسلام و المسلمین بایسنغر بهادرخان. بایسنغر بهادرخان ...

و بایسنغر را با این عبارات دعا کرده است:

خلّدالله تعالی ملکه و سلطانه و اوضح علی العالمین بره و احسانه. خلّدالله ملکه و سلطانه.

در آیین دبیری آمده: «هرکجا محترمی را یاد کنند، دعا نکردن و تقصیر در آن اهانتی شمارند»24 و در دستورالکاتب فهرستی از دعاهای عربی که پس از القاب سلاطین باید نوشته شود، یاد شده است25؛ با این‌حال جالب است که جعفر در انجامۀ شاهنامه، بایسنغر را دعا نکرده و شاید القاب مفصل دربارۀ بایسنغر را کافی دانسته است و یا نخواسته که ادامۀ انجامه در یکی دو سطر به صفحۀ بعد منتقل شود و زیبایی انجامه نیز مورد نظرش بوده است.26

با توجه به آثار بازمانده از دو خوشنویس مورد بحث، روشن است که محمدحسین شیرازی در آرامش بیشتر و دورۀ طولانی‌تری به کتابت پرداخته است و از این ‌رو نسخه‌های بیشتری را استنساخ کرده است. محمدحسین در انجامه‌هایش از پادشاه با اسامی، القاب و توصیفات زیر یاد کرده است:

حضرت شهریار تاج‌دار جهان مدار. بندۀ درگاه خلایق پناه. اعلیحضرت آسمان بسطت خلاصۀ دودمان سلطنت کبری و نقاوۀ خلافت عظمی وارثِ تخت جم حامی ملک عجم افضل من لبس التاج و اعدل من جلس علی السریر السلطان ابن السلطان ابن السلطان و الخاقان ابن الخاقان ابن الخاقان شاهنشاه عالم‌پناه ولی‌النّعم کل ممالک محروسۀ ایران ناصرالدین شاه قاجار. پادشاه جمجاه مالک رقاب امم وارث دیهیم جم غیث‌الندی غوث‌الوری فلک الهمم لیث الوغا بدرالدجی ملک الامم رتبت افزای تخت کیهان خدایی شکوه اندوز قاعدۀ فرمان‏روایی باسط بساط عدل و انصاف ماحی رسوم جور و اعتساف مشیّد اساس ملک و دین ظلّ‌الله فی الارضین شاهنشاه گردون بارگاه نامدار السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان ناصرالدین شاه قاجار. خداوند جهان ... مظفرالدین شاه قاجار.

و پادشاه را با این عبارات دعا کرده است: «لازال مؤید الرفع قواعد الانصاف و هدم اساس الاعتساف. اللهم انصر جیشه و ابد عیشه و اخذل اعدائه و اطل بقائه. لازال منصوراً بنصرالله و مؤید بتأییده.»

هم‌چنین به داشتن مقام و جایگاه هنری ارزشمند خود افتخار می‌کند:

این قاصر محمدحسین شیرازی که مدتی عمر خود را مصروف صنعت خط نموده تا از میان این فرق، گوی مسابقت ربوده. بر حسب امر اقدس همایون بتعلیم خطّ شاهنشاه‏​زادۀ اعظم اجل افخم نایب السلطنه العلّیه روحی فداه سرافرازم. لهذا خطِّ این بی بضاعت زیوری تمام یافته و بکسوتی شاهدانه در نظر خاص و عام جلوه‌گر آمده سزد که باین موهبت سر افتخار باوج ماه رساند و در میان ارباب این صنعت بمزید اعتبار استظهار جوید. پروردۀ این دولت قضا صولتست و برآوردۀ این حضرت سپهر خضرت و از اوایل عمر بسمت معلمی و مشّاقی نیابت سلطنت باقی سرافرازی داشته و اکنون نیز در ملازمت خدمت دفتر انشاء دستگاه والا درایت مفاخرت افراشته دارد. بندۀ جان نثار را کلاه افتخار به اوج ماه رسد و مزید و اعتبار بین الاماثل و الاشباه شود.27

نتیجه‌گیری

جعفر تبریزی (بایسنغری) و محمدحسین شیرازی (کاتب‌السلطان) دو خوشنویس نامدار از دورۀ تیموری و قاجار بودند که در زمان خودشان به بالاترین مناصب هنری و شهرت رسیدند و پس از درگذشتشان نیز آثارشان در معتبرترین موزه‌ها و کتابخانه‌های ایران و جهان جای گرفته است. انجامه‌های نخستین دست‌نوشته‌های فارسی تا اواخر دورۀ قاجار، بنابر سنّت به‌زبان عربی نگارش می‌یافت. با این‌حال محمدحسین شیرازی در انجامه‌های مفصّل خویش، ناچار شده تا در کنار زبان عربی، حسبِ حال خود را به‌زبان مادری‌اش بنگارد.

جعفر از حدود چهل سالگی، ملقّب به بایسنغری شد و نزدیک به سیزده سال از اوج حیات هنری‌اش را در ارتباط بایسنغر گذرانید و درگذشت بایسنغر مانع ادامۀ حیات هنری و اشتهار او در میان‌سالی شد و دورۀ حکومت علاء­الدوله هرگز قابل مقایسه با دورۀ بایسنغر نبود. بایسنغر هنرمندان طراز اول را در کتابخانه‌اش گردآورده بود و جعفر را به مقام کتابداری یا همان ریاست پروژه‌های هنری گماشته بود و در نتیجه مجری افکار و سلائق هنری بایسنغر بود و از سویی مشاور او نیز به‌شمار می‌رفت. جعفر در انجامه‌های خویش و اشعاری که در رثای بایسنغر سروده است، از او با عناوین «ماهِ اوج سلطنت، شاهِ عالم، محمد خُلق، خسرو ایران و توران» یاد کرده و به ستایش او پرداخته است. این ستایش‌ها چنان‌که از مرثیۀ او برمی‌آید، در نهایت احساس و اندوه بوده و نشان می‌دهد که به هیچ حامی هنری دیگری که بتواند جای بایسنغر را بگیرد، امید ندارد. جعفر بیش از شاهرخ که پادشاه است، بایسنغر را حامی بی‌بدیل هنر می‌داند و پیش‌بینی کرده بود که امور کتابخانۀ شاهی هرگز به وضعیت دوران بایسنغر بازنخواهد گشت.

محمدحسین شیرازی در حدود چهل سالگی (۱۲۷۹ ق.) به دربار ناصرالدین شاه راه یافت و ملقّب به کاتب‌السّلطان شد و از خوش‌اقبالی تا پایان سلطنت ناصرالدین شاه (۱۳۱۳ ق.) در اوج عزّت می‌زیست و این اعتبار را تا اواسط پادشاهی مظفرالدین شاه قاجار (۱۳۱۸ ق.) نیز حفظ کرد. محمدحسین در کنار پادشاه، ارتباط خویش را با درباریان صاحب‌نام حفظ کرد و برای آنها نیز آثار بسیاری را کتابت نمود. او با عناوین «حضرت شهریار تاج‏دار جهان مدار، نامدار السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان ناصرالدین شاه قاجار» از پادشاه یاد کرده و از این‌که او قدردان هنرش بوده، سپاسگزار است.

تجلیل این دو خوشنویس از پادشاهان دورۀ خویش، تأییدکنندۀ این نکته است که هنر ایران تا دورۀ انقلاب مشروطه، هنری درباری و وابسته به حمایت پادشاه بود و هنرمند نه فقط به ستایش پادشاه زمانۀ خویش، که به تمجید و تشکر از حامی و پشتیبان هنری خود می‌پرداخت. دو شخصیتِ پادشاه و حامی هنری در توصیفاتی که در انجامه‌ها آورده‌اند، به یک فرد واحد تبدیل شده و از این‌رو شایستۀ هرگونه مدح و ستایش بودند.

شمار آثاری که جعفر استنساخ کرده و از پادشاه یاد کرده، نسبت به محمدحسین کمتر است و طولانی‌ترین انجامۀ وی در شاهنامۀ بایسنغری به چهار سطر می‌رسد، در حالی که محمدحسین انجامه‌هایی طولانی و گاه چند صفحه‌ای دارد و می‌کوشد تا گونه‌ای زندگینامۀ خودنوشت را در آنها مکتوب کرده و در سایۀ تمجید از حامیان هنری، جزییات زندگی هنری خویش را نیز در آنها جاودانه سازد.

کتابنامه

آتاباي، بدري، فهرست دیوان‌های خطّی و کتاب هزار و یکشب (ج ۲)، ۱۳۵۵.

بیانی، مهدی، احوال و آثار خوشنویسان (۴ ج)، انتشارات علمی، تهران، (چ دوم)، ۱۳۶۳.

حبيبي، عبدالحي، تاریخ خط و نوشته‌های کهن افغانستان (از عصر قبل‌التاریخ تاکنون)، انجمن تاریخ و ادب افغانستان آکادیمی، ۱۳۵۰.

---- هنر عهد تيموريان و متفرعات آن، انتشارات بنياد فرهنگ ايران، ۱۳۵۵.

شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین‌المراتب، تصحیح محمود طاووسی، فرهنگستان هنر، ۱۳۹۰.

عالی افندی، مصطفی، مناقب هنروران، ترجمۀ دکتر توفیق هـ. سبحانی، انتشارات سروش، ۱۳۶۹.

قلیچ‌خانی، حمیدرضا، «انجامه‌های خوش انجام محمدحسین شیرازی (کاتب السلطان)»، در فرزانۀ ایران مدار (مجموعه نوشتار به مناسبت نودمین سال تولد ایرج افشار)، کتابخانۀ ملّی ایران و خانۀ کتاب، ۱۳۹۴.

---- «بررسی اصالت رسالۀ نداشتۀ جعفر بایسنغری»، مجلة تندیس، تهران، ش ۳۷9-۳۷8، ۱۳۹۷.

---- درآمدی بر خوشنویسی ایرانی، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۲.

---- رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، روزنه، ۱۳۷۳.

---- محمدحسین شیرازی، نشر پیکره، ۱۳۹۴.

کیاکاظمی، علیرضا، خیال خط (چهل سیاه‌مشق نویافته از کتابخانۀ شخصی علیخان ظهیرالدوله به‌قلم محمدحسین شیرازی)، نشر پیکره، ۱۳۹۷.

میهنی، محمد بن عبدالخالق، آیین دبیری، تصحیح اکبر نحوی، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۹.

نوروزیان، گیتی، ظهیرالدین اظهر، پیکره، ۱۳۹۷.

نيّرسينا، هدايت، «درخشان‌ترين چهرهٔ دربار هرات»، مجلة دانشكدۀ ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران، سال نوزدهم، شماره ۷۹ و ۸۰، اسفند ۱۳۵۱.

Notes

1- این نسخه متعلّق به کتابخانۀ حاج محمد نخجوانی بوده و اکنون با شمارۀ ۲۹۶۷ در کتابخانۀ ملّی تبریز است.
2- اصطلاحاتی همچون: مرقّع، قطعۀ یاقوت، صیرفی، جدول، مذهّب، نسخه، جُنگ، سرخ. نک: زرافشان . این ابیات از اصل نسخۀ کتابخانۀ ملّی تبریز خوانده شده است.
3- در اصلِ نسخه بنابر رسم‌‌الخط آن دوره، ردیف این شعر یعنی «کرده‌‌ی» به شکل «کردۀ» نوشته شده امّا در دیگر موارد، از جمله واژگان مرکّب، رسم‌الخط اصل نسخه حفظ شده است.
4- در پایان غزلی از حافظ به قلم نستعلیق و آغاز: «لمولانا محمد الحافظ الشیرازی... روی تو کس ندیده هزارت رقیب است...» به نقل از: بیانی ۱۰۵۵.
5- هم‌چنین در قطعه‌ای به سال ۱۲۷۸ ق. در کتابخانۀ ملی ملک.
6- در انجامۀ مثنوی مولانا، نسخۀ کتابخانۀ کاخ گلستان، ش ۶۸۱.
7- مجموعۀ دکتر اصغر مهدوی.
8- دستور الوزاره و سیر الملوک، کتابخانۀ ملی ایران، ش ۱۸۶۹۲.
9- مناجات خواجه عبدالله انصاری، کتابخانۀ دکتر اصغر مهدوی.
10- در کتابخانۀ کاخ گلستان، تهران (ش ۵۷۹) و در کتابخانۀ آستان قدس رضوی، مشهد (ش ۸۹۵۹).
11- کتابخانۀ کاخ گلستان،تهران، ش ۴۲۹.
12- نک: محمدحسین شیرازی، ۱۳۹۴.
13- کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، تهران (ش ۲۲۶۸).
14- انجامۀ نسخۀ احوال سلطان محمود غزنوی، تألیف عباسقلی سپهر، کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، تهران، ش ۲۲۶۸
15- هنوز نسخه را ندیده‌ام. به نقل از فهرستوارۀ دستنوشته‌‌ای ایران، ج ۹، ص ۲۲۸.
16- نسخه را هنوز ندیده‌ام.
17- نسخه‌ای از مخزنالاسرار نظامی نیز در کتابخانۀ دانشگاه استانبول(به شمارۀ ۴۶۶) نگهداری می‌شود که به میرزا آقاخان نوری صدر اعظم پیشکش شده است؛ همچنین نسخۀ شمارۀ ۱۸۶۹۲ کتابخانۀ ملّی ایران.
18- کتابت خفی ممتاز، ۴۰۲ صفحه در ابعاد ۲۴۳ در ۱۵۰ سانتیمتر.
19- این اثر با مقدمۀ دکتر مظفر بختیار در سال ۱۳۸۰ توسط مرکز نشر دانشگاهی منتشر شده است.
20- الحاقی است.
21- شاید این میرزا محمدشفیع مستوفی شیرازی، همان خاصۀ دربار باشد که وی را به ناصرالدین شاه معرفی کرده است چراکه این دیوان حافظ با مثنوی مولانا در یک سال کتابت شده‌‌‌اند و محمدحسین این دیوان را برای سپاسگزاری به نام محمدشفیع کرده باشد. بیانی، ص ۶۹۲.
22- نک: خیال خط، پیکره، ۱۳۹۷.
23- در اینجا به توصیفات جعفر از دیگران همچون علاءالدوله نپرداخته‌ایم.
24- میهنی، ۱۳۸۹: ۱۱.
25- شمس منشی، ۱۳۹۰: ۷۴.
26- هم‌چنین در انجامۀ کلیات همام تبریزی، خسرو و شیرین نظامی، دیوان حسن دهلوی، اندرزهایی از اسکندر، دیوان حافظ و گلشن راز از بایسنغر میرزا یاد نکرده و طبیعی است که این آثار را برای هدیه به دیگران نگاشته باشد. با این‌حال جعفر در انجامه‌هایش از دیگر بزرگان نام نبرده است، ولی محمدحسین شیرازی از دیگر حامیان هنری یاد کرده و به ستایش آنها نیز پرداخته است.
27- محمدحسین نیز برخی از آثارش را برای میرزاآقاخان نوری و دیگر دولتمردان کتابت کرده و در آنها به توصیف پادشاه نپرداخته است، همچون خُلد برین، المختصر فی معرفه التقاویم. مناجات خواجه عبدالله انصاری (چند نسخه). صناعات از میرفندرسکی. اخلاق ناصری. رساله. دستورالوزاره و سیرالملوک. نی‌نامۀ جامی. دیوان حافظ. تاریخ نخجیر ناصری. سفرنامۀ سوم ناصرالدین شاه به قم. مفتاح الفتوح. الهی نامه. مرقّع اشعار منسوب به خیام.

About the author

Hamid Reza Ghelichkhani holds his PhD from Dehli University. He is a calligrapher master and is a member of the committee for determining the authenticity and buying old manuscripts of the National Library of Iran and the Museum of Calligraphy of Iran. He is the author of the Dictionary of Calligraphy and the Related Arts (Rouzaneh Publication, Tehran, 1994) and A Handbook of Persian Calligraphy and Related Arts (Brill, Leyden, 2022). His book An Introduction to Persian Calligraphy was translated into Russian in 2019 (Mockba, Moscow). He organized several calligraphy exhibitions in the United States, Europe, and Iran; the last of which was held at Farmanfarma Gallery in Tehran, with title Hu in 2019.